به گزارش سرویس وبلاگستان پیشرفت پرس، نویسنده وبلاگ "کشتی نجات" در آخرین بروز رسانی وبلاگ خود چنین نوشت:
***
سخن گفتن در مورد مقوله حجاب که متخصصان و صاحبنظران بسیاری در مورد آن بحث کردهاند، کار سادهای نیست. اینکه فلسفه وجوب و چرایی حجاب چیست، موضوع بحث من نخواهد بود و دوست ندارم جملات کلیشهای حجاب صدف مروارید است و موجب مصونیت است و نه محدودیت و... را دوبارهگویی کنم، هرچند با احترام تمام این جملات را قبول دارم اما به نظر میرسد در اوضاع کنونی جامعه ما که بدحجابی به یک پدیده فرهنگی-اجتماعی نامبارک پس از گذشت 35سال از انقلاب تبدیل شده است، نیاز به یک بازنگری جدید و ویژه در روشهای تبیین و آموزش خود داریم تا بتوانیم اندکی از این حجم وسیع و روبه رشد دوری از حجاب را بکاهیم. متأسفانه روشی که ما برای مقابله با این پدیده در سالهای اخیر در پیش گرفتهایم، صرفاً محدود به گشت ارشاد و تذکر و روشهای انذاری بوده و یا هر از گاهی سعی کردهایم با برگزاری سمینارهای تشریفاتی که هیچ نتیجهای دربرنداشته، صرفاً انجام تکلیف کنیم بدون اینکه دستیابی به نتیجه مطلوب را هم در نظر بگیریم. برای اصلاح و رفع یک معضل اجتماعی باید آن را به دقت ریشهیابی، دلایل بروز و ظهور آن را بایستی به دقت شناسایی و سپس به رفع ایرادات پرداخت. دختران و زنان بدحجاب آخرین مرحله از پروسه طولانی بدحجابی هستند و اقداماتی که تاکنون در کشور انجام گرفته است فقط در تلاش برای قطع حلقه آخر بوده است. همانند اینکه فردی به یک بیماری پیچیده مبتلا باشد که یکی از علائم آن نیز تب است و پزشک بدون بررسی دیگر علائم و حالات بیمار صرفاً با دادن قرص استامینوفن سعی در برطرف کردن تب داشته باشد؛ مطمئناً در این صورت بیمار سلامتی خود را باز نخواهد یافت، همانطوری که اقدامات انجام شده در مباحث مربوط به مقابله با بدحجابی تاکنون به ثمر ننشسته و اگر هم نتیجهای داشته بسیار ناچیز و اغلب زودگذر بوده است. از اینرو بایستی نگاهی عمیق و موشکافانه به ریشهها و عوامل داشته باشیم. مطلبی که مشاهده میفرمائید، براساس تجزیه و تحلیل بنده سخنان و تفکرات افرادی است که وضعیت پوششی ظاهری مناسبی ندارند. آنچه که به عنوان نتیجه و سرخط عوامل بروز بدحجابی در تحقیقات شخص به شخص و گروهی بدست آمده است، بدین شرح حاصل شده است (ترتیب تیترها مؤید اولویت نیست):
1) خانواده: همه میدانیم که اولین گروهی که هر فرد در آن به عضویت در میآید و نخستین آداب و رسوم زندگی فردی و اجتماعی را میآموزد، خانواده است. اگر در خانوادهای پایبندی به حجاب از دید والدین ضروری نباشد و دختر خانواده نیز به دیدن پوشش نه چندان مناسب مادر خود عادت کند، قطعاً از چنین دختری نمیتوان انتظار داشت که در آینده پایبند به حجاب باشد. در چنین مواردی مشکل بسیار ریشهای بوده و حل آن در برخی موارد ناممکن است. ولیکن روی سخن اصلی با خانوادههای مذهبی و مادرانی است که معمولاً پوشش چادر دارند اما نتوانستهاند دخترانشان را نیز با خود همراه کنند. در چنین خانوادههایی عموماً فلسفه وجوب حجاب به خوبی بیان نمیشود و والدین دختران خود را با گفتن جملاتی همچون: «ما آبرو داریم و تو باید با گذاشتن چادر آبروی ما را حفظ کنی و یا اینکه همه، ما را به عنوان خانوادهای مذهبی میشناسند و دختر ما نیز باید ظاهرش را متناسب با عقاید خانوادهاش بپوشاند و...» و یا سختگیری بیش از اندازه و اجبار دخترانشان از سنین بسیار پایین، ایشان را به داشتن حجاب وادار میکنند. از آنجایی که هیچ کدام از این استدلالها با روحیات استقلالطلبانه و تهاجمی و سؤالگرای یک دختر نوجوان سازگاری ندارد، وی از پذیرفتن سرباز زده و یا حداکثر فقط هنگامی که در کنار خانواده و در تیررس دید آنان است، حجابش را رعایت میکند و به محض اینکه به خلوت و یا جمع دوستانش راه مییابد، تغییر پوشش میدهد. بسیار دیده شده است که پوشش دختر دانشجویی در دانشگاه و در شهر محل سکونتش بسیار متفاوت است. در برخی دیگر از خانوادهها هم تسامح و سهلانگاری بیش از حد والدین و خصوصاً مادران با توجیه اینکه نباید به دختر جوان سخت گرفت و اقتضای سن او ایجاب میکند که آزاد باشد، موجب شده است که مادران و دخترانی با ظاهر کاملاً متضاد با یکدیگر در جامعه به وفور دیده شود. بدین سبب بازنگری خانوادهها و مادران در ادبیاتی که به کار میبرند و افزایش کمی و کیفی مطالعاتشان پیرامون فواید رعایت حجاب و... ضروری به نظر میآید. مادران عزیز به یاد داشته باشند محبت و مهربانی و داشتن اخلاق نیکو از جانب یک مادر محجبه، علاوه بر اینکه اولین تصاویر شکل گرفته از یک زن باحجاب در ذهن یک نوجوان را به شیوهای نیکو ترسیم میکند، خود بهترین مبلغ نیز خواهد بود.
2) نقش رسانه ملی و تولیدات فرهنگی و متولیان امور فرهنگی: مدت زیادی است که از رسانه ملی به عنوان نهاد فرهنگساز کشور یاد میشود. تجربههای موفق سازمان صدا وسیما در زمینه ارتقای نسبی فرهنگ رانندگی در کشور، بهبود فرهنگ شهرنشینی و آپارتمان نشینی با تعیین شاخصههای مفید و... باعث شده است تا انتظارات از این سازمان بالا رود و عملکرد آن در برخورد با مقوله حجاب مورد انتقاد جدی قرار بگیرد. همه میدانیم که بحث و مبارزه مستقیم در خصوص مسائل فرهنگی همیشه کارساز نخواهد بود و تبلیغ و بیان در لفافه و به ظرافت بسیار مفیدتر است. متأسفانه آنچه که تاکنون از یک زن چادری در تلویزیون به تصویر کشیده شده است، یا یک زن بدبخت و فقیر و با ادبیاتی از جنس طبقه پایین فرهنگی و با انبوهی از مشکلات بوده است در برابر یک زن متمول و و خوشبخت و به اصطلاح با کلاس که از نظر پوشش تضاد و تفاوت زیادی با نوع قبلی دارد. چنین تصویری ناخودآگاه در ذهن بیننده چنین القا میکند که هر چه پوشش کمتری داشته باشی، جلوه بهتر و مقبولتری در اجتماع خواهی داشت و از این رو حتی زنان و دخترانی هم که از لحاظ مالی در سطح بالایی نیستند، سعی میکنند به هر نحو ممکن از داشتن ظاهر ساده دوری کنند. تصویر دیگری که در رسانه ملی از یک زن یا دختر چادری و محجبه ساخته میشود، زنی بسیار خوب و خوشاخلاق و انسانی کامل است که هیچ اشکالی ندارد ولیکن دستیابی به چنین شخصیتی در عالم واقعی همیشه راحت نیست. در حالت کلی به نظر میرسد رسانه ملی در ارائه الگو با مشکل جدی مواجه است که روزگاری به اوشین پناه برده بود و اخیراً نیز به یانگوم و دونگیی! اگر شخصیت والای بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا(س) متعلق به فرقه و گروه دیگری همچون بوداییان و مسیحیان و حتی یهودیان بود، ایشان چنان تصویری از آن بانوی بزرگوار به دنیا معرفی میکردند که باز هم این ما بودیم که به دنبال اشاعه آن میرفتیم. حتی اگر این بهانه را هم بپذیریم که رسیدن به مشخصههای والای شخصیتی حضرت فاطمه زهرا(س) سخت است، کم نیستند زنان مجاهد و پرتلاش و موفق در کشورمان که به جرأت میتوان گفت شجاعت و غیرتشان بسیار بیشتر از نمونههای خیالی کرهای و ژاپنی و هالیوودی است به عنوان یک مثال میتوان از سیده زهرا حسینی صاحب خاطرات کتاب دا نام برد که در عنفوان جوانی با انبوهی از مشکلات یکّه و تنها مبارزه کرده بود. البته نمیتوان یک سویه به قاضی رفت و نمونههای نادری همچون تاثریا،ستایش و ... را نادیده گرفت که البته ایشان نیز به دلیل نواقصی که ذیلاً اشاره خواهد شد نتوانستند مؤثر باشند.
نهاد فرهنگی تأثیرگذار دیگر سینما است که ناگفته پیداست نه تنها نتوانسته هیچ گام مثبتی در زمینه ترویج فرهنگ حجاب بردارد بلکه در موارد بسیاری عملکرد معکوس هم داشته است. اگر تولیدات فرهیخته و غنی سینمای دفاع مقدس و هر از گاهی سینمای معناگرا را کم کنیم، عملاً سینما هیچ حرفی برای گفتن نخواهد داشت. به ویژه از اواخر دهه 70 به بعد و همزمان با سیاستهای دولت وقت که آزادی را به درستی تعریف نکرد، مفهومی که در سینما از آزادی بیان شد، زندگی به نحو دلخواه بود و قهرمانان زن محبوب داستانها همچون فیلم قرمز، شام آخر، دو زن و... زنانی فاقد حجاب مناسب دیده شدهاند و این روند تاکنون هم ادامه داشته و یکی از عواملی هم که سبب شده پخش فیلمهای سینمایی در تلویزیون به حداقل برسد، همین پوششهای نامناسب است که همچنین موجب آشکار شدن تقابل دیدگاه فرهنگی دو نهاد فرهنگی کشور برای همگان شده است. البته همه مطلب بر روی پرده خلاصه نمیشود و بایستی به عناصر پشت پرده همچون هنرمندان و به ویژه بازیگران نیز پرداخت. هنرمندان همواره در هر عصری و در هر جامعه و هر فرهنگی به عنوان الگو برای جوانان و نوجوانان آن جامعه محسوب میشوند و نمیتوان نقش آنان را در شکلگیری و رواج مد و شیوه خاص پوشیدن لباس را نادیده گرفت. گشت ارشاد در حالی تعقیبکننده دختران بدحجاب بوده است که هنرمندانی با همان وضع پوشش در آرامش و امنیت بودهاند. سؤالی پیش میآید: اگر گشت ارشاد قانونی برای کل جامعه است پس چرا هنرمندان از آن مصون هستند؟ آیا اگر هنرمندی تخلف رانندگی داشته باشد پلیس او را جریمه نمیکند؟
و سؤال دیگر چطور امکان دارد تلاش و تبلیغ حجاب توسط کسانی که خود بر آن مستدام نیستند به ثمر بنشیند؟ ظاهر هنرمندانی که در تلویزیون دیده میشوند، با آنچه در سینما و در جشنوارهها و مراسمهای فرهنگی میبینیم تناقض فراوانی دارند و زمانی که این تناقض در ذهن بیننده شکل گرفته و بزرگ میشود و نهایتاً به حد انفجار میرسد، مقدمات تشکیل اوضاع کنونی جامعه فراهم میآید. در بالا اشاره رفت که تجربههای انگشتشماری چون ستایش در صدا و سیما هم نتوانست اثر گذار باشد، در تصویر زیر شما بازیگر نقش ستایش خانم محمدی را از دو زاویه دید مشاهده میکنید، ستایش دختر خوبی با پوشش چادرکه مدتی مهمان خانهها بود و همه پاکی، معصومیت و جسارت او را تحسین میکردند، در نقش واقعی زندگی خویش به گونهای دیگر ظاهر شده و آن نقش پیشین شکل گرفته در ذهن بیننده را به کل در هم میریزد. چرا که اولین یادآوری از هر فردی در ذهن انسان برا اساس چهره و تیپ ظاهری اوست. آیا هنرمندان برای این تناقض شکل گرفته پاسخی دارند؟
تصاویر زیر هم بخشی از حضور هنرمندان را در جشنواره فیلم فجر که به تازگی به جشنواره مد نیز تبدیل شده است و دیگر جشنوارههای بین المللی و مکانهای عمومی، نشان میدهد. نمیدانم لزومی به عذرخواهی از این هنرمندان هست یا نه؟! که اگر راضی به انعکاس حضور و ظهورشان نبودند، به این شیوه جلوی دوربین ظاهر نمیشدند. آیا وقتی که افکار و اعمال هنرمند محبوبی که الگویی برای جوانان و نوجوانان یک جامعه است، در تضاد با آرمانها و ارزشهای بنیادین جامعهاش باشد، میتوان انتظار داشت امر و نهیهای مدام تأثیرگذار باشد؟ هنرمندان عزیز کشورمان توجه داشته باشند که وجود ایشان سرمایهای گرانقدر برای ذخیره فرهنگی کشور است اما بیتوجهی به مسئولیتهای اجتماعی بعضاً خسارات جبرانناپذیری به بار میآورد و پیامدهای آن در سرای باقی دامن خود ایشان را نیز خواهد گرفت.
3) عدم تبیین و معرفی صحیح مقوله حجاب: برخی از دختران جوان حجاب را امری سیاسی و دیپلماتیک میدانند و نه فریضه و تکلیفی که از جانب خداوند وضع شده است. اینکه تنها زنان سیاستمدار و همسران سیاسیون در انظار عمومی با حجاب کامل حضور دارند و دیگر شخصیتهای هنری و حتی همسران ورزشکاران معروف به گونهای دیگر، بر این دیدگاه دامن میزند. به خاطر دارم در یک بحث گروهی یکی از دختران مخالف حجاب اظهار کرد: «ما مطمئن نیستیم که حجاب را خود خدا وضع کرده است و این حرف مراجع است که حجاب واجب است...» چنین اظهارنظری مینمایاند که مبلغین دینی هم به خوبی نتوانستهاند از ظرفیت عظیم و غنی قرآن کریم برای بیان ضرورت حجاب استفاده نمایند. در قرآن کریم بیش از 10 آیه مربوط به حجاب و عفاف وجود دارد که اینجا برای صرفهجویی در وقت فقط به 2 آیه اشاره میشود و دوستان برای مطالعه بیشتر میتوانند به این آدرس مراجعه کنند. خداوند در آیه 31 سوره نور میفرماید:
«به زنان مؤمنه بگو دیدگان خویش [از نامحرم] فرو کاهند و دامان خویش را (در امور جنسی) پاک نگه دارند و زیور خویش آشکار نکنند مگر آنچه پیدا است، روسریهای خویش بر گریبانها پهن کنند، زیور خویش آشکار نکنند مگر برای شوهران، یا پدران، یا پدر شوهران، یا پسران، یا پسر شوهران، یا برادران، یا برادر زادگان، یا خواهرزادگان، یا زنان، یا مملوکانشان، یا مردان دیوانه که حاجت به زن ندارند، یا کودکانی که از راز زنان آگاه نیستند (یا بر کامجوئی از زنان توانا نیستند) و پای به زمین نکوبند که زیورهای مخفیشان دانسته شود. ای گروه مؤمنان همگی به سوی خداوند توبه کنید، باشد که رستگار شوید.»
در این آیه خداوند به صراحت محارم یک زن را معرفی نموده و بر حفظ حجاب در برابر غیر ایشان تأکید نموده است.
در آیه 59 سوره احزاب نیز میخوانیم:
«ای پیامبر، به زنان و دخترانت و نیز به زنان مومنین بگو خود را بپوشانند تا شناخته شوند و مورد اذیت قرار نگیرند. و خداوند بخشنده مهربان است.»
در این آیه نیز لزوم حفظ حجاب برای پیشگیری از آزار و اذیت زنان و دختران توسط افراد نااهل مورد توجه قرار گرفته است. یعنی پروردگار متعال حجاب را مانعی در برابر نگاه آلوده و دل بیمار و از طرف دیگر عاملی برای جلوگیری از بروز جلب توجه مرد بیگانه قرار داده است. البته در این قضیه دیدگاه دیگری هم وجود دارد که میگوید اگر نگاههای آلوده را در جامعه به حداقل برسانیم بروز فساد و ناامنی هم کم خواهد شد و برای تأیید این دیدگاه اغلب کشورهای اروپایی به عنوان گواه درنظر گرفته میشود که با وجود اینکه زنان با پوششهای نیمه برهنه در مکانهای عمومی از قبیل پارکها، مراکز خرید و حتی ورزشگاهها در کنار مردان ظاهر میشوند، ولی کسی با آنان کاری ندارد و در مقابل در بسیاری از کشورهای عربی با وجود حجاب کامل زنان ولی فساد همچنان وجود دارد. اینکه باید نگاه آلوده را از دید مردان جامعهمان دورکنیم و همه باید زکات بینایی خویش را که همانا حفظ چشم از نگاه به نامحرم و صحنههای ناپاک است، بپردازیم کاملاً صحیح و واجبالاجرا است و معتقدم تنها مختص به مردان نیست و زنان نیز بایستی مراقب نگاه خود باشند و مؤید آن همان ابتدای آیه 31 سوره نور است.
اما از آنجایی که نتایج روانشناسی مردان نشان میدهند، در اغلب موارد مردان از طریق چشم و با نگاه کردن، همسر و عشق خویش را پیدا میکنند و از سویی زاویه دید مردان هم بزرگتر از زنان است، توصیههای بیشتری در زمینه حفظ نگاه به ایشان شده است که مطمئناً با هدف آرامش خودشان بوده است. آیه 30 سوره نور میفرماید:
«(ای پیامبر) به مردان مومن بگو: چشم هایشان را (از نگاه حرام) فرو کاهند، و دامانشان را (در امور جنسی) حفظ کنند. که این برای آنان [پاک کننده تر و] رشدآورتر است، [چرا] که خدا به آنچه با زیرکی انجام می دهند آگاه است.»
اما سوالی که مطرح میشود: آیا با وجود عادی شدن بیحجابی در کشورهای غربی و عدم وجود نگاههای آلوده، فساد و بیبند و باری در این کشورها وجود ندارد؟ آیا زشتترین و مذبوحترین اعمال خلاف عفت در این کشورها مشاهده نمیشود؟ آیا این حقیقتی مسلّم نیست که در کشورهای اروپایی، خانواده و تعهد و خویشتنداری مفهوم خود را از دست دادهاند؟ وجود انبوه فرزندان بیسرپرستی که نامشروع به دنیا آمدهاند و سرنوشتشان نامعلوم و اغلب ادامه همان راه والدین ناشناسشان است، تنها یکی از علائم فساد و بیبندوباری افسارگسیخته است.
پس نمیتوان گفت عادی شدن پدیده بیحجابی در اجتماع و داشتن نگاه سالم به زنان بدحجاب به تنهایی به جلوگیری از بروز فساد کمک میکند. حفظ حجاب زن و حفظ نگاه مرد، هر دو با هم میتوانند نتیجهبخش باشند. اما بنده معتقدم نقش حجاب پر رنگتر است، تجربه هم نشان داده است که اگر مردی هرقدر هم که بیماردل و فاسد باشد، در برخورد با یک زن محجبه و متین کمتر به خود جرأت میدهد که مزاحمتی برای وی ایجاد کند (هرچند که با نگاه مداوم و خیره وی را تعقیب کند) و در مقابل هم دیده شده است که یک زن طناز و پرعشوه توانسته است مردی متدین را از راه به در کند. آمار هم نشان میدهد که مزاحمتهای خیابانی برای دختران محجبه بسیار کمتر از دختران بدحجاب است. باید قبول کنیم که همه مردان و پسران جوان و نوجوان به آن حد از بلوغ فکری و دینی نرسیدهاند که انتظار داشته باشیم کنترل نگاه قوی داشته باشند، اما حجاب بعد از اصول اولیه دین، اولین فریضهای است که خداوند از زنان خواسته است. بله وقتی مرد متدین و جاافتادهای از بدحجابی همکار یا همسایه یا فامیل گلایه میکند، میتوانیم به او بگوییم: «خب تو نگاه نکن..» و او هم بپذیرد ولی وقتی به یک پسر جوان و پر شور و حال چنین جملهای گفته شود در جواب میگوید: «خب فلانی این طور لباس پوشیده که به او نگاه کنیم...!». به نظر میرسد موشکافی دقیق آیات قرآنی و روایات موثق توسط اساتید در همه جا و نه صرفاً در محافل مذهبی خاص برای دختران و زنان که بسیاری از ایشان ناآگاهانه از حجاب دوری کردهاند، میتواند مفید باشد.
4) پوستاندازی تدریجی فرهنگ:
4-1) گسترش اندیشه اومانیستی: اومانیسم یا انسانمحوری مکتب جاری در جوامع غربی، روزگاریست که در لفافه دین به اندیشه ملل مسلمان نفوذ کرده است. اومانیسم انسان را محور هستی معرفی میکند که دارای آزادیهای بیحد و حصر مادی است و تمام موجودات و کائنات برای این وجود دارند که در خدمت انسان باشند. و اومانیسم اسلامی تلاشی بود از جانب روشنفکران غربزده که چون نمیتوانستند رگ و ریشه دین را از بیخ بزنند، لزوم اصلاحات بر پارهای از اصول دینی و ارزشهای اخلاقی را مطرح کردند تا بدین وسیله اسلامی منحرف و باب میل خویش عرضه کنند؛ غافل از اینکه اومانیسم مکتبی بود که در مقابل انحرافات کلیسا قد کشید و توانست آن را مغلوب کند، نه در برابر اسلام که مکتبی ناب و قرآن که تنها کتاب آسمانی عاری از خدشه و انحراف است. ضربههای ناشی از تفکر اومانیستی تنها در مسئله حجاب آشکار نمیشود، بلکه در تمامی ارزشهای اخلاقی و دینی میتوان ردپای آن را دید. به عنوان مثال سخنی که امروزه زیاد مطرح میشود این است که «هرکس مختار است هرجور که دوست دارد و دلش میخواهد لباس بپوشد...». این نگرش در برابر نگرش الهی که رابطه خالق و مخلوق در آن تعریف میشود و راهنماییهای الهی انسان را در مسیر رشد هدایت میکند، قرار میگیرد و لزوم اطاعت از همه دستورات الهی را نفی میکند. بحث دیگری که در این خصوص ولی نه به این صراحت، مطرح میشود این است که حجاب یک امر ظاهری است و پرداختن به درون و باطن مهمتر است. حضور دختران با حجاب نامناسب در مراسمات مذهبی و عزاداری ایام محرم و امور خیریه گواهی بر این مدعاست. حتماً بسیار شنیدهاید که «آدم دلش باید پاک باشه وگرنه بیرون موندن چندتا مو و پوشیدن مانتوی کوتاه زیاد مهم نیست و...» این اظهارنظر هم خود نشأت گرفته از تفکر خودمحوری است، چرا که آنچه از دین و فرامین الهی برطبق خواست و نظر انسان باشد را میپذیرد و مابقی را که عمل کردن بر آن مطابق خواست او نیست و یا برایش دشوار است، رد میکند. در حالی که خداوند متعال در بخشی از آیه 85 سوره بقره میفرماید: «آیا به بعضی از دستورات کتاب عمل میکنید و بعضی دیگر را نفی میکنید؟» تفسیر استاد قرائتی از کل این آیه به صورت صوتی در این آدرس موجود میباشد که توصیه میکنم حتماً به آن گوش دهید.
از سوی دیگر نگاه دقیقتر در آیات قرآنی مینمایاند که خداوند ده ها بار جمله «إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات» را تكرار کرده است که نشان میدهد ایمان به تنهایی برای رسیدن به رستگاری کافی نیست و مؤمن حقیقی کسی است که ایمانش را در عمل نیز نشان دهد و از آنچه که در قسمت قبل در مورد اهمیت حجاب در قرآن اشاره رفت، مشخص میشود که حفظ حجاب یکی از مصادیق عمل صالح برای یک زن مسلمان به حساب میآید.
لازم به ذکر است که پاسخهای ذکر شده از قرآن تنها زمانی اثرگذار خواهد بود که فردی معتقد به پذیرفتن اسلام باشد و گرنه در مواردی که فرد به کل منکر وجود خدا و قرآن میشود، هیچ برهان و استدلالی کارساز نخواهد بود.
4-2) چرخش فرهنگی ارزشها و ضد ارزشها: روزگاری بود که در جامعه دختری محجبه و خصوصاً با پوشش چادر مورد تحسین همگان قرار میگرفت و بسیاری از پسران هنگام ازدواج یکی از ملاکهای خویش را محجبه بودن همسر آینده عنوان میکردند. اما پس از ورود نامحسوس و در عین حال خطرآفرین ظواهر فرهنگ غیردینی در ذهن و اندیشه جوانان و خانوادهها از طریق ماهواره و فیلمهای غیراخلاقی و از طرفی بیتوجهی و کوتاهی مسئولین و متولیان در پرداختن ریشهای و اصولی به مسئله حجاب باعث شد تا رفته رفته مظاهر بدحجابی در جامعه هویدا شود. آن سوی آب در فیلمهایشان دائم زنان برهنه و نیمه برهنهای را به تصویر کشیدند که در عین حال زیبا و موفق و محبوب هستند و ما همچنان جمله «حجاب مصونیت است و نه محدودیت» را تکرار کردیم بدون انجام هیچ تلاش عملی که حقیقت این جمله را در ذهن دخترانمان معنا کند. این بود که ابتدا این ذهنیت شکل گرفت که داشتن پوشش چادر صرفاً منحصر به زمان گذشته و زنان مسنّ است و در عصر تکنولوژی و علم و تعامل افکار، برای یک دختر جوان که در اجتماع فعالیت گستردهای دارد دست و پا گیر است؛ سپس این ذهنیت جای خود را با تفکر آسانگیری تعریف نشده ای که متمایل به بیاهمیتی به موضوع حجاب بود، عوض کرد و نهایتاً اکنون در مقطعی قرار گرفتهایم که هرچه کم حجابتر باشی باکلاستر و امروزیتر هستی. این تفکر تا جایی در اذهان ریشه گرفته و رشد کرده است که حتی خانوادههای مذهبی هم در توجیه بدحجابی دخترانشان، عقبمانده و متحجر خوانده شدن از سوی دوستان و اطرافیان را عنوان میکنند و خود دختران هم علت دوری از حجاب را همرنگ جماعت شدن برای ممانعت از رسوا شدن بیان میکنند. برخی از کارشناسان بدحجابی را نشانهای از کمبود اعتماد به نفس و خودکم بینی دختران بدحجاب میدانند که بدین وسیله به دنبال بیشتر دیده شدن در اجتماع هستند. بنده تا حدی با این نظر مخالفم و با بیان یک مثال نقض میخواهم از نظرم دفاع کنم. آیا هنرمندان معروفی که در پست قبلی از کردار متناقض ایشان انتقاد کردم، هم با بدحجابی به دنبال دیده شدن هستند؟ پس نمیتوان به طور قطع اظهارنظر کرد. تصویر زیر حقیقت جاری در دانشگاههای امروز ما را نشان میدهد که متأسفانه به سالن ترویج مدهای جدید تبدیل شدهاند. در حالی که حتی در جوامع اروپایی و سکولار زنان فقط و فقط در مهمانیها و مراسمات جشن لباسهای منطبق با مد روز پوشیده و آرایش میکنند و نه در مکانهای علمی و عمومی.
اگر زمانی محجبه بودن معیاری برای انتخاب همسر از سوی یک پسر بود اکنون عکس آن مطرح میشود و اغلب پسران و خانوادهها دخترانی را میپسندند که به اصطلاح ایشان، به خود میرسند و تمیز و آرایشکرده و مرتب! هستند؛ این معیار نادرست حتی در اندیشه پسران مذهبی هم رسوخ کرده است. اینجاست که بحث چرخش ارزشها و ضدّارزشها به میان میآید و آنچه که روزی ضدّارزش بود، حال به عنوان ارزش مطرح میشود. ناگفته نماند نقش زنان محجبه در شکلگیری این پدیده را نمیتوان نادیده گرفت؛ در برخی موارد دیده شده است که ایشان با بداخلاقی توأم با خودبرتربینی، بکارگیری جملات زننده هنگام نهی از منکر کردن، و افراط در حیا در رابطه با همسر سببساز ایجاد دید ناصحیح در اذهان شدهاند که امروزه متأسفانه تفکر غالب به گونهای است که: زنان و دختران محجبه بداخلاق هستند، در دین افراط میورزند، قادر نیستند خود را برای همسر خویش آراسته نمایند و...
حال که دولت جدید با شعار تدبیر و امید و آرمان اعتدال سرکار آمده است، بهتر است درخصوص مسائل فرهنگی مهم کشور همچون حجاب هم بازنگری دقیقتری داشته باشد؛ اخیراً شنیده شده که «گشت ارشاد دیگر نیست!» این خبر نبایستی به مفهوم بیاهمیتی به این معضل فرهنگی- اجتماعی این روزهای کشور محسوب شود و چه بهتر که در بخشهای اساسیتر سرمایهگذاری انجام گیرد. بدین منظور پیشنهاداتی به دولتمردان ارائه میشود:
1) اصلاح بازار: تا زمانی که نظارت دقیق بر محصولات عرضه شده در بازار انجام نگیرد، یقیناً به نتیجه نخواهیم رسید. بسیاری از البسه موجود زنانه شاخصهای لازم برای یک لباس مناسب دینی را ندارند که بایستی علاوه بر ممانعت از ورود آنها به بازار، طراحان و تولیدکنندگان لباس هم تحت آموزش قرار بگیرند تا لباسی متناسب با سلیقه جوان امروزی و همچنین بهرهمند از معیارهای دینی عرضه شود. در ماههای اخیر با هجوم گسترده ساپورتها به بازار و کمد لباس دختران مواجه بودهایم؛ چگونه امکان دارد محصولی به میزان فراوان و با تنوع گسترده و چشمنواز ارائه شود و در مقابل از خریدار خواسته شود که آن را نخرد؟؟!! معتقدم در این مقطع زمانی این گزینه سریعترین گزینه موجود است.
2) تجدیدنظر اساسی در تولید محصولات فرهنگی: در قسمت اول مطلب به آسیبهای موجود در این بخش اشاره شد. برای اصلاح ایرادات، ابتدا بایستی متولیان این حوزه، خصوصاً مسئولان رسانه ملی و فعالان عرصه سینما، نگرش خود را اصلاح کنند که مهمترین اقدام کنارگذاشتن روشهای کلیشهای و تکراری است. در گام بعدی بایستی از برخوردهای سطحی و زودگذر پرهیز نموده و با مطالعه و تحقیق بسیار در منابع دینی و تدوین برنامههای بلندمدت معرفتی و دانشافزا و با نگرش روانشناختی و حوصله زیاد به تولید یک محصول فرهنگی بپردازند که قادر باشد در برابر هجمه وسیع محصولات جذّاب و اغواکننده غربی قد علم کند. استفاده از ظرفیت عظیم و غنی قرآن کریم که در پست قبل از آن سخن گفته شد و پرداختن به مشخصههای والای وجودی حضرت صدیقه طاهره(ع) و حضرت زینب(س) و در مراحل بعدی زنان موفق و متدین در عرصههای سیاسی، علمی، هنری و ورزشی و خصوصاً زنان و دخترانی که جنگ و جبهه را به طور ملموس درک کردهاند و نهایتاً زنان تازه مسلمانی که حجاب و پوشش را پذیرفته اند، در این مقطع میتواند از اقدامات اثربخش باشد. در این آدرس شما عزیزان میتوانید مصاحبه خانم سهیلا آرین ساکن امریکا را که از حجاب با عنوان تاج بندگی یاد میکند، مشاهده نمایید.
بهتر است مسئولین به صورت جدیتر با هنرمندان و خصوصاً بازیگران در این زمینه برخورد داشته باشند، همان طوری که ایشان همواره با حجاب کامل در صفحه تلویزیون ظاهر میشوند، بایستی روی پرده سینما و در جشنوارهها هم همان پایبندی را داشته باشند؛ در سالهای اخیر عمدتاً برای همافزایی میدان برای جولان دادن هنرمندان کمتقیّد وسعت یافته است که نه تنها هدف اول را تأمین نکرد، بلکه باعث ایجاد پدیدههایی همچون گلشیفته هم شد.
درمورد نقش خانوادهها چون در قسمت اول به آن اشاره شد، دیگر تکرار مکررات نمیکنم.
اخلاق و رفتار زنان و دختران محجبه در جامعه نقش بسزایی در جذب دختران جوان به سوی حجاب خواهد داشت و البته این بدین معنا نیست که جهت خوشایند دیگران از آرمانها دست برداشت ولی میتوان با مهربانی، خوشرویی و داشتن اطلاعات جامع و استدلالهای قوی در جهت انجام رسالت رساندن پیغام الهی حجاب به جامعه بشری گامهای بزرگی برداشت.
و نهایتاً روی سخنم با دوستان عزیزی است که از حجاب دور شدهاند. اگر در پذیرفتن فلسفه حجاب، رضای الهی را در نظر بگیریم و چند صباحی خواسته دلمان را با خواست خدا جایگزین کنیم و به دیده قانونی که از جانب حکومت یک کشور اسلامی وضع شده است به آن نگاه نکنیم، مطمئناً دیگر سختی حجاب را در روزهای گرم احساس نخواهیم کرد و در برابر نگاههای سؤالبرانگیز و گاهاً آزاردهنده دیگران مقاوم خواهیم بود که یقیناً پروردگار متعال هم پاسخ این بندگی ما را خواهد داد (این جملات شعار نیست که تجربه شخصی خودم و بسیاری دیگر از دوستانم بوده است). به یاد داشته باشیم این افکار ملتهاست که فرهنگ ایشان را میسازد، پس میتوانیم با کار کردن روی فکر خود و اطرافیانمان این ضدّارزشی که به فرهنگمان نفوذ کرده است و میگوید هر چه کمحجابتر با کلاستر، را کم کم بزداییم. انشاالله...
پیشرفت پرس: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.
برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:
شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:
بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .